داستان زندگی من:
سلام. من امیر شریفی هستم.
تا سه، چهار سال پیش یک شکستخورده بهحساب میآمدم. یک شکستخوردهی قهار. در کمتر موردی بود که موفقیتهای پیدرپی داشته باشم. بااینکه یکجور اعتیاد به خواندن کتاب و شرکت در دورههای موفقیت داشتم ولی تعداد موفقیتها و شکستهایم در بهترین حالت مساوی بودند. کتابهای زیادی از اساتید بزرگ موفقیت دنیا همچون آنتونی رابینز، جک کنفیلد، والاس وتلز، برایان تریسی، جان گری، باربارا دی آنجلس، استر هیکس، راندا برن، ریچارد باخ، وین دایر، لوئیز ال هی، دیل کارنگی، مارک فیشر، مایکل تالبوت، اسپنسر جانسون، کاترین پاندر، فلورانس اسکاول شین، رابرت کیوساکی، ناپلئون هیل، تی هارو اکر، جوزف مورفی، پل مکنا، و نویسندههای دیگر خواندم ولی همچنان چیزی کم بود.
هر بار که یک هدفی را عمداً جذب میکردم به خودم افتخار میکردم و یک ماه بعد دوباره یک ناکامی. با درآمدی که بهزور فقط به کرایه ماشین و ناهارم میرسید. (گاهی وقتها به دلیل شرکت در دورهها حتی به پول ناهار هم نمیرسید.) همیشه در حال غر زدن بودم. به این نتیجه رسیده بودم که خدای بزرگ و مهربان من را دوست ندارد و کاری نمیتوان کرد.
اوضاع هرروز داشت بدتر میشد. هم اوضاع مالی و هم اوضاع درسی در دانشگاه؛ درسی که اصلاً به آن علاقهای نداشتم. هرروز بااحساسی بدتر از دیروز به دانشگاه و سرکار میرفتم. بدترین موضوع اینکه هنوز خدمت سربازی را هم پیش رو داشتم. هر جوری حساب میکردم قرار بود در بهترین حالت یک زندگی متوسط رو به پایین داشته باشم.
کمکم اتفاقات بد داشت به روابطم هم کشیده میشد. بهترین دوستانم رفتهرفته از کنارم میرفتن و من همفکر میکردم که آنها اشکالدارند. نمیدانم چرا بعد از ۸-۹ سال مطالعه مداوم و شرکت در بهترین دورههای موفقیت هنوز هم کارم خوب پیش نمیرفت. انگار یکچیزی این وسط گمشده بود. یک حلقه، حلقهای که اسمش را میگذارم حلقهی طلایی.
در همین حال دچار یک بحران روحی هم شدم تا حدی که خنده برایم آرزو شده بود. به دلیل اینکه کتاب زیاد خوانده بودم خیلی از اطرافیانم در موارد مختلف با من مشورت میکردند. شاید مصداق این مثل شده بودم: هر چه بگندد نمکش میزنند، وای بهروزی که بگندد نمک.
تصمیم قاطع
تصمیم گرفتم خودم به جواب سؤالاتم برسم. شروع به مطالعهی دوبارهی کتابهایم کردم دراینبین از احادیث و قرآن کریم و اشعار بزرگانی چون مولانا و حافظ و … خیلی استفاده کردم. هر چیزی که در کتابها میخواندم عالی بود ولی مهر تأییدی که کتاب مقدس قرآن بر آن میزد دلگرمی وصفناشدنی بود.
خواندم و خواندم و خواندم و بالاخره! به قول ارشمیدس یافتم، یافتم. حس کردم کل مسیر از مبدأ تا مقصد را داشتم فقط جای یک حلقهی طلایی وسط خالی بود. اینطور بگویم مثل سیمی که از یک شهر به شهر دیگر کشیده میشود ولی به علت یک پارگی کوچک هیچ فایدهای ندارد.
تصمیم گرفتم تمام یافتهام را خلاصهنویسی و عملی کنم. هرلحظهی زندگیم فقط به این فکر میگذشت که چگونه بیشتر به قانون جذب عمل کنم. کمکم نتایج عالی از راه رسیدند. درآمدم بهسرعت ۳ برابر شد و تا به امروز همین سه برابر هم چندین برابر شده است. روابطم با همه خوب شد تا جایی که انگار به اطرافیانم حتی مسافرت بدون حضور من خوش نمیگذشت.
نمونهی کوچکی از موفقیتهایی که کسب کردم، سایت پرورش افکار است. سایت ما که فقط سه ماه است که مرتب در آن مطلب میگذاریم روزی ۲۰ هزار صفحه بازدید دارد و در چندین کلیدواژه در صفحهی اول گوگل قرار دارد بدون اینکه هزینهای بابت این موضوع پرداخت کرده باشیم. خوب به یاد دارم که در اوایل کارم با یک نفر سئوکار سایت قوی صبحت کردم گفت ۲۰ میلیون هزینهی سئوی سایت شما میشود که تا ۶ ماه انتظار هیچ جوابی نداشته باشید ولی بعد از ۶ ماه میتوانید ماهی ۵۰۰-۱۰۰۰ ورودی از گوگل داشته باشید.
سایت پرورش افکار تا به امروز ۵۷۰۰ ورودی از جستجوگر گوگل داشته است که اگر شما به یک متخصص سئو بگویید که این رقم بعد از سه ماه از تاریخ شروع نوشتن بهدستآمده احتمالاً شمارا دروغگو خطاب کنند و این در حالی است که در آبان ماه امسال من هنوز فرق هاست و دومین را نمیدانستم و همانقدر از سایت سررشته داشتم که الآن از فرستادن موشک به کرهی ماه سررشتهدارم ولی بدون خرج کردن زیاد و فقط با یک دورهی غیرحضوری ارزان با اینجا رسیدم.
نتایج زیاد بوده خواستم نتایجی را بگویم که خود کاربران محترم کانال و سایت در آن درگیر هستند تا لمس آن آسانتر باشد.
آیا شرایطی مثل گذشتهی من دارید؟ و دوست دارید شرایطی مثل حال حاضر من داشته باشید؟
دوست دارم این حلقهی طلایی را با شما درمیان بگذارم. هیچچیز به این اندازه خوشحالم نمیکند که رازهای موفقیت خود را با هموطنان خوبم در میان بگذرارم. رازهایی که مدتهاست قسمتهایی از آنها را به رایگان در کانال تلگرام پرورش جذب به اشتراک گذاشتم و نتایجی که هموطنانم گرفتند هم در کانال موجود است.
چرا من میتوانم کمک شما کنم؟
مهمترین دلیلی که فکر میکنم میتوانم به شما کمک کنم این است که از شرایط بدی به اینجا رسیدم. چون خودم گامبهگام و آگاهانه امروزم را خلق کردم و ایماندارم هر کس دقیقا همان کارها را انجام دهد به موفقیتهای بزرگی خواهد رسید.
من امروز بالاتر از جایگاهی هستم که ۳ سال پیش برای خودم متصور میشدم؛ به همین دلیل به شما دوست عزیزم هم توصیه میکنم اگر تصمیم به شرکت در این دوره و رویایی کردن زندگی خود گرفتهای از الآن هدفگذاری نکن، چون مطمئنم بعد از ورود به دوره به خودتان خواهید گفت که چقدر اهداف کوچکی انتخاب کردم.
خلاصه حرفهایم چیست؟
تنها نیروی جهان هستی خداوند متعال است و خداوند خیر مطلق است و شر چیزی نیست جز نبود خدا؛ مانند تاریکی که چیزی نیست جز نبود نور. هیچ دکمهای در دنیا وجود ندارد که بتوان با آن محیط را تاریک کرد چون تاریکی به وجود آوردنی نیست فقط در اثر عدم نور به وجود میآید.
میخواهم بدانیم خداوندی که به انسان قدرت درخواست را داده است برآورده کردن آن را به عهده گرفته است.
خدای بزرگ و مهربانم شکرت بابت تمام زیباییهایی که آفریدی