تعادل

تعادل

.چرا قوانین جذب کار میکنه ؟تا حالا فکر کردین؟

مثلا یه میز به جای اینکه روی چهارتا پایه اش باشه روی یه پایه اش باشه چی میشه؟

میز رو ول کنید برمیگرده به حالت اولش یا مثلا گوشی تلفن رو برعکس بزاریم به جای اینکه سرجاش بذاریم که نتونن باهامون تماس بگیرن و هزار تا دلیل بیاریم که اینطوری قشنگتره ولی تعادل تلفن اینجوری بهم میخوره و کارایی اولیه رو نداره ما وقتی شادیم در هماهنگی کامل با جهان هستی قرار داریم.

جهانی که خدای بزرگ آفریده من با هزار و یک دلیل می تونم ثابت کنم که بهترین مدل تعادل همین مدله ولی جدای از این نباید از این ایراد بگیریم که چرا ما وقتی شادیم اتفاقات خوب برامون میفته .

سیستم اینطوری تعریف شده جهان هستی اینطوریه و ما می خواهم در تعادل نباشیم و هزار و یک دلیل هم میاریم.

ما یک روحی داریم که از جنس خداست و خدا از روحش‌درما دمیده پس این روح همواره یک سری اتفاقات توش میوفته و روح ما جاودان است یعنی جسم ما که اون ذهن داخلشه ارزشی در مقابل روح ما نداره. روح ما یک سری اتفاقات توش میوفته زمانی که اتفاقاتی که ما با مغزمون یا با ذهنمون تجزیه تحلیل می‌کنیم با روح مون یکی باشه ما احساسمون خوب میشه و مادر تعادلیم و اتفاقات خوب میوفته چون به صورت ذاتی باید اتفاقات خوب برامون بیفته ما ذاتا اشرف مخلوقاتیم ذاتا خیلی خوبیم این جوری باید بگم چرا گاها فاصله می‌گیریم؟ چون تعادلمون به هم میخوره!

خودتون انتخاب کنید من چندتا جمله میگم ببینید روحتون حول کدوم میچرخه؟

ما می‌خواهیم وارد تعادل شیم و این تعادل به این صورت هست که ذهن ما و روح ما‌ یه جور فکر کنند و خودتون فکر کنید که روح ما که قسمتی از خداست چطور فکر میکنه که اگر ما فکرمون رو شبیه اون کنیم وارد تعادل میشیم. ببینید کدام یک از این جمله ها صدای خداست:

۱) آدم ها همه نامردند یا همه خوبند و هر کدام در جای خود زیبا هستند و به درد یه جا می خورند.

۲) نعمت نیست دنیا پر از بدبختی و بیچارگیه و ما اومدیم رو زمین که زجر بکشیم

یا اینکه خدا نعمتشو همه جا مثل بارون بارونده همه چیز خوبه همه چی زیباست

۳)من اصلا شانس ندارم هرچی بدبختی و مریضی هست سر من میاد یا اینکه من همیشه درارامشم و بدنم رو دوست دارم خودتون ببینید جنس کدام فکر خداییه؟

روح ما چون قسمتی از خداست این مدلی فکر میکنه ما هم ذهنمون باید این مدلی فکر کنه تا به تعادل برسیم وقت شما به تعادل می رسید خود به خود مسیر خوبی به سمت شما باز میشه پس ما نمی خواد کار زیادی بکنیم طبیعتش اینه که بقول استرمثل یه رودخانه از نعمت به سمت ما جریان داره ما با افکارمون جلوی این نعمت را می گیریم .

اتفاقاً ورود شربه زندگی خیلی سخت تر از ورود خیره، خیر،یه چیز طبیعیه،اگه روی رودخانه دراز بکشید خود به خود به سمت جریانی میرید که تهش خیره

شر اون سر رودخونه است که به زور داریم خودمان رو میکشیم به سمتش.

مولانا میگه خوش باش که هرکه راز داند داند که خوشی خوشی کشاند شیرین چو شکرتوبا شاکر شاکر هر دم شکر ستاند یا حافظ میگه هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را.

نمیگه هنگامی که وضعت بده دوشیفت کار کن یا قرض کن میگه وضعت بده عیشو مستی راهشه، برو احساستو خوب کن وقتی احساست خوب میشه خود به خود نعمت وارد زندگیت میشه.

ما وقتی شاد باشیم خوشحال باشیم در تعادل قرار می‌گیریم خودبه خود نعمتها وارد زندگی ما میشه

ما قراره شکرگزار باشیم تا به احساس خوب و تعادل برسیم .تو هر شرایطی خوبی ها رو ببینید بعد از یه مدت عاشق شرایطتون میشید و خوبی وارد زندگیتون میشه و شرایط بهتری را جذب می کنید

بابت چندتا چیز همیشه شکرگزار باشید شهر خونواده ،بدنتون،تا ببینید همین ها بهتون خیر می رسونند . یه لیست تهیه کنید تا بتونید وارد تعادل بشید و اونوقت می بینید که بدون ذره‌ای تلاش نعمت ها خیلی بیشتر وارد زندگیتون میشه .

بزارید خیالتون رو راحت کنم اگر دائم الشکر باشید در طول زندگی تون امکان نداره ذره ای بدی وارد زندگیتون بشه