وارونگی روانی

وارونگی روانی

وارونگی روانی زمانی اتفاق می‌افتد که خود آگاه و ناخودآگاه با هم در تضاد باشند.

مثلا اسطوره زندگی شخصی پدرش هست و همیشه فقیر است پس ذهن فقر رو به عنوان یکی از نشانه‌های اسطوره می‌پذیرد حالا این فرد هرچقدر بخواهد ارتعاش مالی و ثروت بدهد ضمیر ناخودآگاهش مقابله می‌کند.

یا مثلاً شما در بچگی خیلی تپل بود و هرکس به بهتان گفته چقدر تپل و بانمک هستید الان هر چقدر می خواهید وزن کم کنید نمی‌توانید چون ضمیر ناخودآگاه شما تپل بودن را با خوبی قفل کرده ، شرطی شده و جلوی شما را می گیرد و در این جور مواقع کار شما خیلی سخت تر هست که بخواهید وزن کم کنید و هرچه تلاش می‌کنید به نتیجه نمی‌رسید.

یا مثلا اسطوره زندگیتان مادرتان هست و به شما گفته همه مردها بد هستند وقتی شما بزرگ می‌شوید دو حالت دارد یا باید اسطوره زندگیتان را بشکنید که اصلاً ناخودآگاه قبول نمی‌کنند یا اینکه بپذیرید همه مردها بد هستند که برایتان راحت‌تر است

در مواقعی که می‌بینید بیش از حد تلاش می کنید و به نتیجه نمی‌رسید وارونگی روانی وجود دارد .

چه چیزی باعث وارونگی روانی در شما شده است؟

این وارونگی روانی را شناسایی کنید و آن را بشکنید تا به نتیجه برسید ، چون حتی روش های قوی مثل ضربه تراپی هم که مشکلات بزرگ روانی را در دو سه دقیقه حل می‌کند نمی‌تواند جلوی وارونگی روانی بایستد .

چون برای رسیدن به خواسته باید خودآگاه و ناخودآگاه همسو باشند و تلاش کنیم به جای کار فیزیکی تمرکزتان را روی احساس خوب باشد و این احساس خوب کار نتیجه فیزیکی را صد برابر می‌کند و بهترینها وارد زندگی شما میشود.